آن مرد سعی داشت چشمم را قانون جذب جلب کند ، مربع جیبش عملاً فریاد می زد تا من را جستجو کنم.
حتی اگر من به وضوح خبرهای "لطفاً مرا بخاطر نوشیدن آب سبز من و خواندن کتابم" ارسال می کردم ، وی حاضر به تسلیم نشد. سرانجام ، من نگاه کردم.
"من همین الان کتاب را در سبد خرید آمازون دارم!"
"اوه ، واقعاً؟ خوب ، من تاکنون از آن لذت بردم. "

(^ به این پست گوش دهید ^)
گرچه من نسبتاً در گفتگو خوب هستم ، اما عموما تمایلی به پیوستن به آنها ندارم. من حدس می زنم این درون گرا در من است. اما به محض شروع ، غرق کنجکاوی خودم می شوم - این یک شکل جدید زندگی است ، با رویاها و اهداف و امیدها و تجربیاتی که هنوز باید کشف کنم.
شما کی هستید ، مرد کافی شاپ؟
ما صحبت کردیم و او به سرعت داستان خود را بازگو کرد: دیوید از آریزونا به سمت نشویل نقل مکان کرد ، او یک شرکت ساعت مچی را تعطیل کرد تا حرکت کند ، او اکنون در حال کار روی یک برنامه تلفن همراه قانون جذب است ، او به فکر راه اندازی خط لباس است.
دقیقه ها گذشت پنج سپس ده سپس 15. وقتی مردم صحبت می کردیم ، همه و همه فضا را می چرخیدیم و به تنهایی حباب مکالمه خودمان بودیم. او می خواست اطلاعات بیشتری کسب کند. چه نوع نوشتاری انجام دادم؟ چرا بعد از ظهر ساعت 4:24 "پرتاب" را می خوانم؟ برنامه های من چیست؟
دقایقی بعد ، شخص دیگری به میز نزدیک شد. مردی با موهای فلفل ، عینک های گسترده ، صورت مربع. او کتاب من را هم دید.
وی گفت: "من در یك رویدادی بودم كه آنها این افراد را از بین می بردند."
پرسیدم: "صبر کن ... بیس ساخت؟" "آیا شما Angus را می شناسید؟"
او آنگوس را می شناخت.
دست چستر-که-می داند-آنگوس را قانون جذب تکان دادم و او را به دیوید-از-آریزونا وصل کردم. دیوید ما را با کانر و کریستین آشنا کرد. به زودی ، تمام سفره ما با ارائه تنها روابط جدید بالا به زندگی آمد. لبخندها ، خنده ها ، آسیب پذیری های گفتن داستان شما. اینجا یک جادو وجود دارد ، برق. با دوستان جدید می توانید هر آنچه را می خواهید باشید.
ما بعضی اوقات فراموش می کنیم ، اما این همان پتانسیل است که احساس می شود.
هر سال برای کریسمس ، جوراب می گیرم.
چرا؟ چون من مرد جوراب هستم من عشق و علاقه خود را به جوراب در خوراک و پاهایم نشان می دهم و جوراب به دستم می رسد.
آن روز احتمالاً 65 نفر در استارباکس بودند. من با ایده ها و ارتباطات با کارآفرین سریال آشنا شدم. چرا؟ من عشق خود را برای رشد و ایده ها در قالب کتاب نشان می دهم؛ رشد و ایده ها به من بازگشتند.
از قضا ، بسیاری از ما به هیچ وجه از ایستادگی خودداری می کنیم. آرزوی عمیق ما این است که مانند هر کاری به ما اهمیت ندهد رفتار کنیم. بی پرده باشید. سر و صدا نکن متناسب با
در عوض ما با افرادی که همان کارهایی را می خواهیم انجام دهیم ملاقات نمی کنیم. ما چیزهایی را که می خواهیم بدست آوریم دریافت نمی کنیم. ما مهارتهای لازم را برای پیدا کردن پیدا نمی کنیم. البته ما اینطور نیست آنها فکر می کنند ما فقط شخص دیگری هستیم.
اما این چیزهایی است که اخیراً آموخته ام: شما هرگز در مسیری که می خواهید پیش بروید رشد نمی کنید ، اگر مانند کسی که می خواهید باشید عمل نکنید. هر روز که از خواب بیدار می شوید ، فرصتی دیگر دارید که دقیقاً همان چیزی را که از آن انتظار دارید به جهانیان نشان دهید ، تا به افرادی بگویید که شما چه کسی هستید.
به نظر من تنها سوال باقی مانده این است:
شما کی هستید؟ دنبال آموزش قانون جذب می گردید؟